خوب ، خوب !
خب باید بگوییم حال ما خوب است.
خوب ، خوب.
این روزها که گذشت هم خوب بود.
خوب ، خوب.
خیال همگی راحت باشد .
داریم به خانه ی آبی دخترخالگیمان بر میگردیم. دستمان آنقدر پر نیست که در را با لگد باز کنیم ، اما آنقدر هم خالی نیست که خودمان کلید بی اندازیم و بیایم تو . میخواهیم زنگ بزنیم ؛ میشود در را شما به روی مان باز بکنید آن هم با همان لبخندهای که مخصوص خودتان است.
دلمان برای مهربانی هایتان خیلی تنگ شده است.
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۱۱ ساعت 21:42 توسط ema
|
شراره و سحر و ساناز = الهام و مهسا و عاطفه