سپید مثل برف
سلام عاطفه عزیز
نامه نگاریهای تولدیمان در سال 91 به زمستان رسیده، به دانه برف سپیدی به نام عاطفه. دانه ای که نشست میان دو دانه ی دیگر تا سه گانه ی تولدهایمان را شادیبخش باشد، هرگاه که به 17، 18 و 19 دی می اندیشیم...
روز اول زیبا بود! کودک تازه که قرار بود به خانه بیاید. از جانب الهام می نویسم ذوقی داشت خواهر شدن...اولین نوزادی هم بودی که تولدش را به یاد می آوردم....
نمی دانم تو آن روز چه احساسی داشتی و به چی فکر می کردی، همانطور که در مورد هیچ نوزادی نمی دانیم. اما احساس آن روز خودم قابل وصف نیست. روزی که 9 ماه هر روز با مامان حرفش را زده بودیم و نقاشی تو را در حال کارهای مختلف کشیده بودیم. مامان، خوب الهام کوچک را برای ورود کوچولوی تازه آماده کرده بود تا نگران حسادتهای کودکانه نباشد و 18 دی نقاشی های ما واقعی شد.
کنارت می نشستم و شعرهایی که تو اون چهار سال یاد گرفته بودم رو میخوندم تا سرگرم بشی:
من یه گلم
چه خوشگلم
اول که گل نبودم
یه دونه، دونه بودم
خورشید تابید، نورم داد
بارون بارید آبم داد
بزرگ شدم
قد کشیدم
شادی دنیا رو دیدم
حالا ببین چه خوشگلم!

شاید هم خودم سرگرم بشم ولی روزهای اول خیلی سرگرم بودیم. صبح ها بازیمان با مهسا به راه بود و غزاله و صوفی هم بعد از مدرسه، همبازی عصرمان می شدند. آدم برفی روزهای تولد تو به یادماندنی ترین آدم برفی عمر من است و با شنیدن این کلمه، آن آدم برفی "دهن مداد قرمزی" در ذهنم نقش می بندد. آشی که تو حموم پختیم و قصه خواندن ها و بقیه بازی ها که خوش گذشت و شیرینی تولد تو را بیشتر کرد.
بعد از آن در خانه من و تو بودیم و بزرگ شدن و قد کشیدن و شادی دنیا رو دیدن تا امروز...از صمیم قلب خوشحالم و خدا رو به خاطر هدیه کریسمس ۲۱ زمستان پیش شکر میکنم و امیدوارم این روزها، این کنار هم بودن ها و جشن ها ادامه دار باشد و برایت یک دنیا شادی و خوشبختی آرزو می کنم خواهر قشنگم.
چون این نامه دو نفری شروع شد پایانش را هم با دخترخاله ی عزیزمان شری می شوم و دو نفری در خانه ی سه نفره مان تولدت را تبریک می گوییم.
خواهر و دخترخاله ات
با آرزوی روزهایی سپید همراه با برآورده شدن آرزوهایت به اندازه تمام دانه های برف
تولدت مبارک بانوی مهر

پ. ن از نوع الهام: عاطفه جان برای تاخیر در تولد وبلاگیت معذرت میخوام. میدونی که چقدر به تایپ کردن تنبلم و دیروزم فقط وقت شد تولد خونگیت رو بگیریم. دوست دارم![]()
شراره و سحر و ساناز = الهام و مهسا و عاطفه