۱۵
صفحات۲۸ و۲۹
آیات ۱۸۲ تا ۱۹۰
سورة البقرة
به نام خداوند بخشنده مهربان
و هر کس بیم دارد که از وصیت موصی (به وارث او) جفا و ستمی رفته باشد و به اصلاح میان آنان پردازد بر او گناهی نیست و محققا خدا آمرزنده و مهربان است. (۱۸۲) ای اهل ایمان، بر شما هم روزه واجب گردید چنانکه امم گذشته را فرض شده بود، و این دستور برای آن است که پاک و پرهیزکار شوید. (۱۸۳) روزهایی به شماره معین روزه دارید (تمام ماه رمضان)، و هر کسی از شما مریض باشد یا مسافر، به شماره آن از روزهای غیر ماه رمضان روزه دارد، و کسانی که روزه را به زحمت توانند داشت عوض هر روز فدا دهند آن قدر که فقیر گرسنهای سیر شود، و هر کس بر نیکی بیفزاید آن برای او بهتر است. و (بیتعلّل) روزه داشتن برای شما بهتر خواهد بود اگر (فواید آن را) بدانید. (۱۸۴) ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده برای هدایت بشر و برای راهنمایی و امتیاز حق از باطل، پس هر که دریابد ماه رمضان را باید آن را روزه بدارد، و هر که ناخوش یا در سفر باشد (به شماره آنچه روزه خورده است) از ماهای دیگر روزه دارد، که خداوند برای شما حکم را آسان خواسته و تکلیف را مشکل نگرفته، و خواسته تا اینکه عدد روزه را تکمیل کرده و خدا را به عظمت یاد کنید که شما را هدایت فرمود، باشد که (از این نعمت بزرگ) سپاسگزار شوید. (۱۸۵) و چون بندگان من (از دوری و نزدیکی) من از تو پرسند، (بدانند که) من به آنها نزدیکم، هرگاه کسی مرا خواند دعای او را اجابت کنم. پس باید دعوت مرا (و پیغمبران مرا) بپذیرند و به من بگروند، باشد که (به سعادت) راه یابند. (۱۸۶) برای شما در شبهای ماه رمضان مباشرت با زنان خود حلال شد، که آنها جامه عفاف شما و شما نیز لباس عفّت آنها هستید. و خدا دانست که شما (در کار مباشرت زنان به نافرمانی و اطاعت شهوت نفس) خود را به ورطه گناه میافکنید لذا از حکم حرمت درگذشت و گناه شما را بخشید، از اکنون (در شب رمضان) رواست که با زنهای خود (به حلال) مباشرت کنید و از خدا آنچه مقدّر فرموده بخواهید. و بخورید و بیاشامید تا خط سفیدی روز از سیاهی شب در سپیده دم پدیدار گردد، پس از آن روزه را به پایان برسانید تا اول شب. و با زنان هنگام اعتکاف در مساجد مباشرت نکنید. این احکام، حدود دین خداست، زنهار در آن راه مخالفت مپویید! خداوند این گونه آیات خود را برای مردم بیان فرماید، باشد که پرهیزکار شوند. (۱۸۷) و مال یکدیگر را به ناحق مخورید و آن را به نزد قاضیان نیفکنید که (به وسیله رشوه و زور) پارهای از اموال مردم را بخورید با آنکه (شما بطلان دعوی خود را) میدانید. (۱۸۸) (ای پیغمبر) از تو سؤال کنند که سبب بدر و هلال ماه چیست؟ جواب ده که در آن تعیین اوقات عبادات حج و معاملات مردم است. و نیکوکاری بدان نیست که از پشت دیوار به خانه درآیید (چه این کاری ناشایسته است) ولی نیکویی آن است که پارسا باشید و به خانهها (و به هر کار) از راه آن داخل شوید، و تقوا پیشه کنید، باشد که رستگار شوید. (۱۸۹) و در راه خدا با آنان که به جنگ و دشمنی شما برخیزند جهاد کنید، لکن از حد تجاوز نکنید که خدا متجاوزان را دوست ندارد. (۱۹۰)
آیه 189 این هفته چشم من رو گفت: "...نیکویی آن است که پارسا باشید و به هر کار از راه آن داخل شوید..."
مسلمونای مکه تو صدر اسلام، تو ایام حج از دیوار وارد خونه های خودشون میشدن که حجشون خراب نشه!!!!! یعنی از نظر خودشون ورود از "در" سبب باطل شدن حج بوده!
درسته که از در وارد شدن هم کار بدی نیست. اما اگه آدم مثل دزدها وارد خونه خودش بشه اونوقت هم قبح از دیوار بالا رفتن میریزه هم نمیشه فرق بین دزد و صاحبخونه رو فهمید. به یه آدم با لباس احرام روی دیوار نه میشه گفت حاجی نه میشه گفت دزد!! پس باید برای نیت و کار خوب ظاهر خوب هم انتخاب کرد که مرز بین خوب و بد هم بیشتر مشخص بشه.
همچنین این آیه میگه که درسته که شاید چندتا راه انسان رو به هدف برسونه اما یک راه با توجه به <همه جوانب> بهترین راهه...یه وقتا عرف و مثل بقیه بودن خوبه، یه وقتا متفاوت بودن، یه وقتا علنی یه وقتا یواشکی! یه وقتا با حرف..یه وقتا با داد و بیداد! برای همین برای هر کاری و تو شرایط مختلف باید تو چارچوبهای ممکن فکر کرد.
آیه 186 رو كه میخوندم داشتم به قانون جذب فكر میكردم.
قانون جذب میگه : اگه یه چیزی رو بخوای و دائم تكرارش كنی و بهش فكر كنی .اون اتفاق میوفته و به اون چیز میرسی.
شاید اصل دعا كردن هم همین باشه.اینكه وقتی از خدا یه چیزی رو میخوای خب داری برای خودتم تكرارش میكنی و همین باعث رسیدنت به اون خواسته میشه.مثلاً وقتی از خدا سلامتی میخوای.یعنی داری همش در گوش همه ی سلول های بدنت واژه مثبت سلامتی رو تكرار میكنی.ماها هممون توی دعاهامون فقط چیزهای خوب و مثبت میخوایم و خب این دقیقا همون نكته ی كه میگه : واژه های مثبت انرژی مثبت تولید میكنن.
حالا وقتی یه نیروی بزرگتر كه حالا میتونه هركسی با اعتقادات خودش این نیرو رو از یه منبع بگیره پشت این آرزوها و خواسته ها قرار میگیره یه اعتماد به نفس بیشتری به آدم میده برای رفتن و رسیدن.
یه وقتای كه آدم كم میاره و پر میشه از نا امیدی اینكه با خودش بگه یه كسی ، یه چیزی ، یه نیروی و..... هست كه هوای من رو داره لااقل اگه تاثیر فیزیكی و واقعی هم نداشته باشه حكم یه دلگرمی رو داره كه باعث میشه جا نزنی.درست مثل همون مداد جادویی ها كه مامانا به بچه های كلاس اولیشون میگن نوشتن با اونا نمره ی 20 به همراه میاره.
یه جای خوندم 17 تا آیه توی قرآن هست كه خدا در جواب مستقیم سوالای مردم اون آیات رو نازل كرده و همه ی این 17 تا آیه با كلمه بگو شروع میشن.یعنی خدا مستقیم به مردم جوابشون رو نمیداده و پیامبر رو واسطه میكرده.اما این آیه تنها استثناء این پرسش و پاسخ هاست و خدا مستقیم جواب سوال مردم رو میده.
فكر كنید زنگ بزنید مطلب دكترتون و ازش یه سوال راجع به بیماریتون داشته باشید اگه خود دكتر جواب بده اعتمادتون به صحت حرف خیلی بیشتر میشه تا وقتی كه منشیش بهتون جواب اون رو منتقل كنه.
وقتی این نكته رو فهمیدم خیلی اعتماد خودم به اجابت شدن بیشتر شد.
شاید یه عده با خودشون بگن از كجا معلوم خدای وجود داشته باشه كه حالا بخواد اجابت كنه یا نه؟!
این مدته خیلی به این مساله فكر كردم و تهش به خودم گفتم: بت پرست ها هم وقتی به بتشون ایمان می آوردن ازش معجزه میدیدن پس حتی اگه خدای كه توی ذهن ما ساخته شده واقعی نباشه هم مهم نیست چون اگه بهش ایمان داشته باشم طبق همین قانون های مثل قانون جذب و هزارتا متد و روش دیگه كسب موفقیت این خدا هم میتونه یه حس مثبت بیشتر به آدم بده و باعث تولید انرژی مثبت تر بشه.
راجع به آیه 188 هم میخواستم حرف بزنم اما تم حرفهای اون آیه منفی بود و دلم نیومد این همه انرژی مثبتی كه از این آیه گرفتم با اون حرفها خراب كنم.
شراره و سحر و ساناز = الهام و مهسا و عاطفه