بعد تو هیچی شنیدنی نیست

این عكس را كه میبینیم حالمان یكجورهای خوش میشود در این ناخوشی ها.
در این روزهای پاییزی كه حال دوستانمان هم در ظاهر خوش است ولی همشان حرف از یك بغض خفه كننده میزنند.
بغضی كه هممان میدانیم روزی به اشك مینشیند.
آن روز خیلی هم انگار دور نیست ، اما تا وقتی نرسد ، برای ما قرنها فاصله است تا رسیدنش.
این عكس را كه میبینیم خیالمان از دست نخورده ماندن خاطراتمان راحت میشود.
ما این باهم بودنشان را دوست داریم.
این زیر یك چتر رفتن و ماندنشان را دوست داریم.
انگار وقتی آنها زیر یك چتر می ایستند ، میتوانیم نفسی عمیق بكشیم و بگویم شكر كه این چتر هنوز هم بر سر هممان هست.
اگر روزی هم رسید كه میدانیم میرسد و نبود ، ما باز هم همگی زیر چتر خاطرات آریانیمان دست در دست هم میگذاریم و میمانیم.

میدانیم بعدها ، آهنگهای زیادی میشنویم كه دوستشان خواهیم داشت.
ترانه های زیادی میشنویم كه زمزمشان خواهیم كرد.
صدای خواننده های زیادی را میپسندیم.
چیره دستی نوازنده های زیادی را تحسین میكنیم.
میدانیم دنیا نمی ایستد و هر روز یك آلبوم ، یك آهنگ و... به بازار خواهد آمد.
امـــــــّـــــــا....
دل به صدای هیچكدامشان نخواهیم بست.
در روزهای خیلی خوشی یا خیلی ناخوشی سراغشان نخواهیم رفت.
عكس هایشان را ریز به ریز نخواهیم دید.
فیلم كنسرتهایشان را هزاران بار مرور نخواهیم كرد.
برای هیچكدامشان میل تشكر و سوالات ریز و درشتمان را ارسال نخواهيم كرد.
تاریخ تولد هیچكدامشان را به یاد نمیسپاریم و برایشان پیامك تبریكی نخواهیم فرستاد.
بین حرفهایمان اسم هیچكدامشان را مثل یكی از نزدیكانمان نخواهیم آورد.
عضو كلوپ هوادارانشان نخواهیم شد.
با طرفداران هیچكدامشان قرار های دوستانه نخواهیم گذاشت ، تا به وقت دیدار صدای خنده ها و ذوق كردن هایمان در فضا بپیچد و همش بگویم خدا را شكر كه به بهانه ی آریان ، ما دوستان انقدر خوبی یافتیم.
از لابه لای مجلات و روزنامه های كیوسك ها حتی عكس ریزشان را نخواهیم دید.
با رفتن تنظیم كننده ی هیچكدامشان اشك نخواهیم ریخت.
با شنیدن خبر عروس یا داماد شدن هیچكدامشان از ته دل خوشحال نخواهیم شد.
به وقت تولد نوزاد هیچكدامشان از ته دل لبخند نخواهیم زد.
وبلاگمان را به خنده ی هیچكدامشان آذین نخواهیم بست.
دخترخاله بودنمان را مساوی دخترخاله بودن همخوان های هیچكدامشان نخواهیم نوشت.
ما با هیچكدام از آنها كه بیایند و اینها كه هستند زندگی نخواهيم كرد .
ما این پیام و علی را وقتی با هم اند از همشان بیشتردوست داريم.

ما این آریان را دوست داريم ، حتی اگر جز خاطره اش هیچ چیز برایمان نماند.
بعد تو...
وقتی تو خودم بودم
تو از كجا پیدات شد
كه نگام یهو درگیر نگات شد
بی هوا توی دلم ، كی خودتو جا كردی
كی خسته شدی ، منو رها كردی
بعدتو هیچی شنیدنی نیست
حال و روز من خراب دیدنی نیست
به جز خیال تو واسه من
دیگه هیچی دوست داشتنی نیست
تقصیر من بود شاید تو رو پررنگ نوشتم
نمیخواستم پاك شی از سرنوشتم
من فكر میكردم كه تو از جنس خود منی
نمیدونستم راحت دل میكنی
راحت دل میكنی....
پ.ن:
شرمنده که نمیتونیم به هیچکدوم از شما عزیزان سر بزنیم.ایشالا اول آذر میایم و به همه سر میزنیم.ماجرا همون آخر ماه نشده ، شارژ نت تموم شدنه!!!
شراره و سحر و ساناز = الهام و مهسا و عاطفه