دهۀ 80 عزیز "نامه الهام"
سلام
عید نوروز و آغاز دهه ۱۳۹۰ هجری خورشیدی رو به همه دوستانم تبریک می گم و سالی سرشار از سلامتی و شادی برای همه مردم آرزومندم.
چون قرار بود اولین نامه رو بنویسم واقعا نمیدونستم باید چی نوشته بشه و دوست نداشتم به نامه هایی که دوستای گلمون هم قبلا برامون فرستاده بودن هم نگاه کنم. به خاطر همین نمیدونم نظرتون چیه؟ امیدوارم خوشتون بیاد![]()

دهۀ 80 عزیزم
سلام
از وقتی صحبت از نامه به دهۀ 80 پیش اومد، رفتم تو فکر که چی بنویسم؟ چه اتفاقایی تو این دهه افتاد؟ و این دهه چه تأثیری در آیندۀ من داره؟ خیلی فکر کردم و خیلی نتیجهها گرفتم ولی برای نوشتن ذهنم خالی بود. نمیدونم شاید چون پای نوشتن که میرسه عادت کردیم فکر کنیم همش باید حرفای خاص زد؟؟؟!!!...
البته منکر این نمیشم که نوشتهای که قراره یه عده بخوننش باید ارزش وقت گذاشتن رو داشته باشه....ولی خب همیشه حرفای شیک ارزشمند نیستن. اتفاقا شاید نیازی هم بهشون نباشه...
بهترین و قشنگترین الگویی که از نامهنویسی دارم نامههای جودی ابوته به بابالنگ دراز که تو نگارشای دوران مدرسه هم از اون نامه نوشتن یاد گرفتم...و اتفاقا از کتاباییه که فکر کنم که تو این دهه خوندم و حتی تو بازیامون با دخترخالهها هم وارد شد. الآن هم میخوام با تو مثل بابالنگ دراز حرف بزنم فقط به جای بابای عزیز یا آقای اسمیت محترم بهت میگم 80 عزیز!!!! هر چند شاید به شیرینی جودی بلد نباشم بنویسم.
80 عزیز من!! وقتی شروع شدی دوم راهنمایی بودم و به قول روانشناسا وسط نوجوونی...که شاید به ظاهر پر تب و تاب نبود ولی تجربههای تازۀ زیادی داشت. به نظرم فضا برای نوجوونی ما از همۀ دورهها محیاتر بود هر روز یه عکس جدید میخورد رو مجلهها و هرکسی میتونست یه ستاره انتخاب کنه و اگه تو خطشم نبودی خواه نا خواه با این جریان همراه میشدی و کسایی که یکم جرات دارن از کودکیشون حرف بزنن هنوزم با شیرینی از اون دوره حرف میزنن...یه ماه پیش یکی از دوستام که الان دانشجوی فوق لیسانسه با همون ذوق دورۀ راهنمایی میگفت اونقدر شادمهر عقیلی رو دوست داشته که هر شب خوابشو میدیده...
80 جان منم مجله میخوندم و پیگیر این کهکشون ستارهها بودم که الآن موافقم بعضیهاشون حلبی بودن اثر داشتن...یکی از پررنگترین ستارههای اون موقع همسن و سالای من بازیگرای سریال خط قرمز بودن که هنوز محبوبترین سریال عمرمه...و یادمه واسه مصاحبۀ ورودی مدرسهام در موردش ازم سوال کردن... نمیدونم واقعا اون همه سروصدا به خاطر 5تا جوون مثلا خوش تیپ بود که در وقابل گلزار و آقای حسام حرفی واسه گفتن نداشتن یا...؟؟ درسته رنگ و روی اون فیلم جذاب بود ولی مهم این بود که با جوونا همراهی میکرد و باعث میشد فکر کنی اگر تو بودی چیکار میکردی؟ بین طرفدارا میشد فهمید هر کس تو کدوم موقعیت قرار داره؟؟!!
یکی از امکاناتی که برای اولین بار نسل ما تجربهاش کرد مثل تمام طرحهای آموزش و پرورش که برای اولین بار رو نسل ما پیاده شد اینترنت بود...که واسه خودش دنیایی بود و روز به روز به زندگی توش بیشتر عادت کردم و دوستایی که گاهی احساس میکنم روحیهام بهشون خیلی نزدیکه...درسته شعار میدیم باید از اینترنت برای پیشرفت علم استفاده کرد ولی یاد گرفتن ارتباط درست هم یه جور یاد گرفتنه که فضای اینترنت میتونه یه آزمایشگاه باشه برای زندگی تو جامعۀ بیرون...
از اولای همین دهه فهمیدم که طبع نوشتنمم بدنیست. تازه از انشاهای مدرسه خوشم اومده بود که شاید به خاطر 20ی بود که خانوم نوپوش معلم ادبیات وقتی داشتان زندگی مداد و خوندم بی منت توی دفترم گذاشت و لبخند زد. یواش یواش ترانه وارد زندگیم شد که شاید یه دوست درونی باشه که به خیلی چیزایی فکر کنم که شاید در جریان زندگی عادی بهش فکر نمیکنم.
نمیخوام از خاطراتمون بگم چون تمام مدت تو بودی و بیشتر مییخوام اهمیت این اتفاقا تو منی که قراره وارد دهه 90 بشه برام مشخص بشه.
نصف این دهه تو مدرسه گذشت و نصفی تو دانشگاه! که توی هر دو لازم بود انتخاب کنم. تو انتخاب ریاضی شک نداشتم ولی برای دانشگاه یواشیواش مطمئن شدم- شاید چون تعداد انتخابا زیاد بود- دانشگاه همونطور که میخواستم جای قشنگی بود... با اون تصوری که تو ذهن هر بچه دبیرستانیای هست فرق میکرد اما کمک کرد باز بیشتر خودمو بشناسم و بدونم خیلی خیلی مونده تا خودمو کشف کنم...مثل هزار توی پردیس دانشگاهم که هر چی آلیس شدم و توش گشت زدم باز یه جاهایی هست که هنوز ندیدم!!!
احتمالا تو مهمترین دهۀ زندگیم بودی چون بیشتر مسیر فکری و علمی و شغلیم و در نهایت شخصیتیم تو این دهه مشخص شد و شاید پر جنب و جوشترین دهه که هم توش بچگی کردم و هم خیلی بزرگ شدم. حالا که داری تموم میشی ازت ممنونم که من و دنیای من رو تو ظرف زمان خودت جا دادی و امیدوارم تو و دنیایی که در تو جریان داره از حضور من در خودتون همیشه راضی باشید
من پاکت این نامه رو نمیبندم تا تو 80 عزیزم را به 90 عزیز پیوند بزنم و برای تو و دهۀ 90 از روزهای زیبای این دهه هم بنویسم.
دوستدار تو
دختر دهه نودی تو
الهام
پ. ن: همیشه عاشق پیوست نامههای جودی بودم برای همین برایت چند پیوست مینویسم.
پ. ن: با تمام خوبیها و بدیهای این ده سال امروز همه چیز خوب است و عید را به تو هم تبریک میگم.
پ. ن: 80 عزیزم به دوستت دهۀ 90 سفارش بکن مراقبم باشد.
پ. ن: پر حرف نیستم فقط همونجور که میدونی وقتی دستم به قلم میره خودشه و کاغذ که تصمیم میگیرن تا کی بنویسن.
دهۀ 80 زیبایم خدانگهدار تو و من
وسلام دهۀ ۹۰![]()

شراره و سحر و ساناز = الهام و مهسا و عاطفه